پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۷
مرجعیّت علمی قرآن در قانون گذاری از دیدگاه امام خمینی(ره)

حوزه/ به رغم تلاش مفسران و قرآن پژوهان برای معرفی ظرفیت های قرآن و معارف آن، اما در عالم واقع شاهدیم که سبک زندگی مسلمانان و دولت های اسلامی در تراز قوانین و دستورالعمل های قرآن نیست بلکه برعکس، مسلمین تحت تاثیر تمدنهای غیر دینی و بیگانه اند، راه برون رفت از این چالش حاضر کردن قوانین قرآن در صحنه زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است.

خبرگزاری حوزه/ قانونگذاری همواره از موضوعات مهم علوم سیاسی بوده و اخیراً در نظریه حقوقی و حقوق عمومی نیز بدان توجه شده است. این موضوع در مرجعیت علمی قرآن بویژه امر قانون گذاری از اهمیت زیادی برخوردار است و از لحاظ عملی نیز در حکومت اسلامی دارای آثار بسیاری می‎باشد

براین اساس هدف این یادداشت تبیین مرجعیت قرآن کریم در حوزه قانون گذاری از دیدگاه امام خمینی می باشد.

اجرای شریعت اسلام، برقراری و گسترش عدالت در جامعه، حفظ و تداوم ارزش‌های انسانی، و توسعه هنجارها و سرمایه‌های اجتماعی و فضایل اخلاقی، تأمین حقوق اساسی و مطالبات مشروع مردم، ارائه الگوی نوین قانونگذاری مبتنی بر اسلام ناب محمدی (ص) به جهان. از اصول و مبانی فکری امام خمینی ره می باشد

راهبردها قرآن پژوهان تمدن نوین اسلامی در حوزه مرجعیت قرآن در عرصه قانون گذاری : حاکمیت قانون خدا، قانونگذاری بر مبنای شریعت اسلامی، ، مردم سالاری دینی، عدالت همه جانبه، کرامت و کمال انسان، حقوق شهروندی، اهمیت دادن به فضایل اخلاقی، اهمیت دادن به دستاوردهای انسان معاصر و نظرات متخصصان است.

امام خمینی (ره) از جمله مفسرانی است که به عنوان یک اندیشمند و مجتهد دارای دیدگاه های تئوریک در زمینه قانون، قانون گذاری و قانون مداری هستند و از سوی دیگر، ایشان مؤسس حکومتی بوده اند که خواهان اجرای شریعت و قانون اسلامی بوده اند .

امام خمینی احکام شرع و دینی را حاوی مجموعه ای از مقررات دانسته و معتقدند این قواعد شمولیت گسترده ای دارد.

جامعیت قوانین الهی

"احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می سازد . در » این نظام حقوقی، هرچه بشر نیاز دارد فراهم آمده است : از طرز معاشرت با همسایه و اولاد و عشیره و قوم و خویش و همشهری و امور خصوصی و زندگی زناشویی گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح و مراوده با سایر ملل، از قوانین جزئی تا حقوق تجارت و صنعت و کشاورزی .

برای قبل از انجام نکاح و انعقاد نطفه قانون دارد و دستور می دهد که نکاح چگونه صورت گیرد و خوراک انسان در آن هنگام یا موقع انعقاد نطفه چه باشد ... برای همه این مراحل دستور و قانون دارد تا انسان تربیت کند . انسانی که قانون متحرک و مجسم است و مجری داوطلب و خود کار، قانون است [۱]

اسلام قواعد و قوانین مربوط به جامعه دینی و حتی ارتباط با دیگر جوامع مسلمان را بیان کرده است و از این زاویه کاستی در قواعد و قوانین اسلامی مشاهده نمی شود: اسلام... برای تمامی ابعاد و شؤون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی وضع کرده است و » جز آن را برای سعاد ت جامعه نمی پذیرد

ایشان می فرمایند: اسلام همزمان با اینکه به انسان می گوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن، به او می گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسان ها باید چگونه تنظیم کنی و حتی حرکت و عملی از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب اسلام برای آن حکمی مقرر داشته است [۲]

فلسفه قانون گذاری در اسلام

امام خمینی می فرمایند: عمده مقصد و مقصود انبیای عظام و تشریع شرایع و تاسیس احکام و نزول کتاب های آسمانی، خصوصا قرآن شریف جامع،که صاحب و مکاشف آن نور مطهر رسول ختمی – صلی الله علیه و آله –است [۳]

از دیگر مطالب قرآن شریف بیان قوانین ظاهر شریعت و آداب و سنن الهیه است که در این کتاب نورانی کلیات و مهمات آن ذکر شده و عمده در این قسم دعوت به اصول مطالب وضوابط آن است مثل باب صلوه وزکوه و خمس و حج وصوم وجهاد و نکاح و ارث وقصاص وحدود و تجارت و امثال آن وچون این قسم که علم ظاهر شریعت است عام المنفعه وبرای جمیع طبقات از حیث تعمیر دنیا واخرت مجعول است و تمام طبقات مردم ازآن به مقدار خود استفادت کنند از این جهت در کتاب دعوت به آن بسیار است و در احادیث شریفه و اخبار نیز خصوصیات و تفاصیل آنها به حد وافراست و تصانیف علماء شریف دراین قسمت بیشتر وبالاتر از سایر قسمت ها است.

برای بسیاری از سیاستمداران درستکار و مردم گرا اجرای قانون و برقراری نظم و عدالت هدف است اما برای امام (ره) که نظر به ماوراء طبیعت و ساختن انسان الهی دارد، ایجاد نظم و عدل مقدمه پرورش انسان مهذب است.

پاسخ گویی قرآن به همه نیازهای اساسی انسان

قرآن مشتمل برهمه چیز است یعنی یک کتاب آدم سازی است، همین طور که آدم همه چیز است،معنویت دارد، مادیت دارد، ظاهر دارد ،باطن دارد،قرآن کریم هم که آمده است این انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را می سازد.یعنی کلیه احتیاجاتی که انسان دارد، چه احتیاجاتی که شخص دارد و چیزهایی که مربوط به شخص است. روابط بین شخص وخالق تبارک و تعالی ومسائل توحید مسائل صفات حق تعالی ،مسائل قیامت،اینها هست مسائل سیاسی و اجتماعی و قضیه جنگ با کفار و اینها، قرآن پراست از این آیاتی که این آیات مردم را وادار کرده است و پیغمبر را مامور کرده است که جنگ کنند باکسانی که متعدی با ظالم ها جنگ بکند.یک کتابی است که تحرک آورده است .[۴]

از مهم‌ترین مباحثی که در آیه‌ی «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری‏ لِلْمُسْلِمِینَ» (نحل /۸۹) به میان آمده "تبیان کل شیء" بودن قرآن است. از این تعبیر با توجه به وسعت مفهوم "لِکُلِّ شَئ" به‌ خوبی می‌توان استدلال کرد که در قرآن، بیان همه‌ چیز هست، ولی با توجه به اینکه قرآن یک کتاب تربیت و انسان‌سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه‌های معنوی و مادی نازل‌ شده است روشن می‌شود که منظور از همه‌ چیز، تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است نه اینکه قرآن یک دائرة‌ المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیایی و شیمی و فیزیک و گیاه‌شناسی و مانند آن در آن آمده است.

امام خمینی(ره) درباره مسایل و مشکلات قانونی زمان ما می فرماید:

و دیگر از قوانینی که با مرور زمان کشور نیازمند به آنها می شود آنهائی است که با قانون شرع مخالف نیست و امروز در نظم مملکت و ترقیات کشور دخالت دارد. این گونه قوانین را دولت اسلامی می تواند به توسط کارشناسان دینی تشخیص دهد که با قانون اسلامی تطبیق کنند و وضع نمایند. . . مثلا در صدر اسلام بواسطه محدود بودن کشور اسلامی نیازمند به بانک و ثبت املاک و سرشماری و مانند اینها نبودند و ساز و برگ ارتش در آن زمان با این زمان مخالف بود و وزارت پست و تلگراف نبوده یا با این تشریفات نبوده لکن قانون اسلام از تشکیل آنها اساسا جلوگیری نکرده. [۵].

امور سیاسی و اجتماعی در قرآن

قرآن باید در تمام شوون زندگی ما حاضر باشد قرآن وقتی می فرماید ."واعتصوا بحبل الله جمعیا و لاتفرقوا" (آل عمران /۳:۱۰۳) می فرماید " ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم" (الانفال/۸:۴۶) این طور احکام مترقی سیاسی که اگر به آن عمل بشود عالم مال شماست. این قرآن را مهجورکردیم همه و اعتنانکردیم به این مسائل.باید قران درهمه شوون وارد بشود... در همه شوون انسانی اسلامی باید قرآن وارد بشود لکن بعضش باشد و بعضی نباشد،اشکال است. اشکال در موارد دیگر نیست.در احکام سیاسی،دستور قتال می دهد با کسانی که با مسلمین مقاتله می کنند. [۶]

نسبت اجتماعات قرآن با آیات عبادی آن از نسبیت صد به یک هم بیشتراست. [۷]

قرآن در عین حال که کتاب قانون است. برای اجراء آن نیز کوشش کرده اند و درحالی که بودجه مملکت را به بهترین طرز تعیین کرده تکلیف کشورگیری و حفظ استقلال کشوررا نیز معلوم نموده است. [۸]

قانون های کلی اساسی مانند قانون مالیات و قانون قضا و قانون ازدواج و قانون میراث و قانون معاملات از قبیل

تجارت و اجاره وصلح و هبه و مزارعه و شرکت و مانند آنها وقانون ثبت و قانون مجازات عمومی مانند حدود و قصاص وقانون تبلیغات و قانون جلوگیری از منکرات مانندشرب مسکرات و قماربازی وساز و نواز و زنا و لواط وسرقت و خیانت وقتل و غارت و قانون تطهیر و تنظیف و قانون کلی عبادات مانند نماز و روزه و حج و وضو و غسل و امثال آنها همه در قرآن وارد است. [۹]

مرجعیت قرآن در حل مسائل جامعه

مهجوریت قرآن به معنای متروک ماندن آموزه ها و اعراض از مفاهیم آن از سوی مخاطبان است. امام خمینی با اعتقاد به مرجعیت و جامعیت همه-جانبة قرآن، برآن است که ابعاد سیاسی و اجتماعی آن عملاً در سطح وسیعی از جوامع مسلمان مهجور واقع شده است. از نظر ایشان هم مسلمانان و هم بیگانگان در مهجوریت قرآن نقش دارند و مهمترین زمینه ها و عوامل مهجوریت قرآن عبارتند از: مهجوریت اهل بیت(ع)، بسنده کردن به ظواهر قرآن، تحجر و خشک ذهنی، ناکارآمد جلوه دادن قرآن در حوزه های سیاسی و اجتماعی از سوی دشمنان، ارائة تفاسیر ناصواب و سلیقه ای از قرآن، ستم پیشگی حاکمان و زمامداران، ازخودبیگانگی و خودباختگی فرهنگی

ایشان در مقدمه وصیت نامه سیاسی – الهی خود از مهجوریت بودن در وضع دستورالعمل ها در حوزه حیات مادی و معنوی می گوید و آنچه را براین ودیعه الهی پس از شهادت امام علی(ع) گذشته،بیان می کند و سپس این نکته را یادآور می شود که حکومت های ضد قرآنی ،قرآن را که برای بشریت به عنوان بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی بود از صحنه خارج کردند وبر حکومت عدل الهی که یکی از آرمان های این کتاب مقدس بوده و هست،خط بطلان کشیدند و هرچه این بنیان کج به جلو آمد،کجی ها و انحراف ها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان،بلکه عائله بشری بود و برای این نزول کرد که بشریت را از شر شیاطین و طاغوت ها رهاسازد و جهان را به قسط و عدل رساند،چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد [۱۰]

راهکار چیست؟

به رغم تلاش مفسران و قرآن پژوهان برای معرفی ظرفیت های قرآن و معارف آن اما در عالم واقع شاهد ایم که سبک زندگی مسلمانان و دولت های اسلامی در تراز قوانین و دستورالعمل های قرآن نیست بلکه برعکس مسلمین تحت تاثیر تمدنهای غیر دینی و بیگانه اند، راه برون رفت از این چالش حاضر کردن قوانین قرآن در صحنه زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است.

درمیان متفکران و مصلحان معاصر ایران کسان بسیاری این شعار را مورد بازخوانی مجدد قراردادند، اما میان آنان تنها درمیان مراجع بزرگ امام خمینی بود که بارها به مسئله مهجوریت قرآن اشاره کرد و راه بازگشت به عزت و چیره شدن بر مشکلات را احیای مجدد فکر قرآنی و نوسازی اندیشه دینی و عمل به دستورات آن می دانست [۱۱]

محور مهجور بودن در سخنان امام، در عدم توجه به ابعاد هدایتی و تربیتی قرآن وواقع نشدن آن در متن زندگی است. همچنین ایشان در این زمینه به ابعاد دیگری اشاره می کنند و مسئله مهجور بودن را در این معرفی می کنند که غفط به ظواهر عمل می شود،اذان در گلدسته ها گفته می شود و نماز بر پا میشود،اما احکام و دستورالعمل های سیاسی قرآن مورد بی اعتنایی واقع میشود؛ وتا وقتی که به این ابعاد توجه نشود قرآن از مهجور بودن بیرون نمی رود. ایشان یکی از این احکام سیاسی را چنگ زدن به ریسمان الهی و دوری جستن از تفرقه و اختلاف معرفی می کند و تصریح می کند اگر به احکام مترقی سیاسی عمل شود،سروری عالم نصیب مسلمانان می گردد.[۱۲]

در تحلیل امام خمینی، تحقق عدالت و ایجاد حکومت عادلانه، یکی از آرمان های این کتاب مقدس است. به حکم عقل و ضرورت ادیان هدف بعثت و کار انبیاء تنها مساله گویی و درس اخلاق دادن نیست. در حقیقت مهم ترین وظیفه انبیا برقرارکردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است؛چنانچه این معنا از آیه شریفه به روشنی پیداست. هدف بعثت ها به طورکلی این است که مردمان براساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و تربیت پیداکرده ، قد آدمیت راست گردانند [۱۳]

از دیدگاه امام خمینی، قرآن کریم در مسائل سیاسی و اجتماعی جامعیت تامّ دارد [۱۴]و مشتمل بر همه چیز است [۱۵]). حجم آموزه های سیاسی و اجتماعی قرآن را بیشتر از مطالب عبادی آن است [۱۶]( و برآن است که نسبت آیات اجتماعی و سیاسی قرآن به آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است [۱۷] ولی مسلمانان عملاً آنها را کنار گذاشته و تنها به بُعد ضعیف آن توجه کرده‌اند [۱۸]امام خمینی احکام عبادی را منشأ خدمات اجتماعی و سیاسی برمی شمارد [۱۹] و آیات اخلاقی قرآن را نیز مشتمل بر ابعاد سیاسی و اجتماعی تلقی می کند [۲۰]

حضرت امام به عنوان رهبر با توجه به آموزه های دینی خود، خطاب به خبرگان اول قانون اساسی فرمودند: قانون اساسی و دیگر قوانین در این جمهوری باید صددرصد اسلامی باشد و به عنوان الگو برای نهضتهای رهایی بخش درآید که در این راستا مبانی این عوامل همچون دیگر ویژگیهای سیره عملی ایشان تماما برخاسته از وحی الهی و کلام معصومین علیهم السلام است.

اسلام به قانون نظر آلی دارد، یعنی آن را آلت و وسیله تحقق عدالت در جامعه می داند؛ وسیله اصلاح اعتقادی و اخلاقی و تهذیب انسان می داند، قانون برای اجرا و برقرار شدن نظم اجتماعی عادلانه به منظور پرورش انسان مهذب است.[۲۱]

امام خمینی عدم تشکیل حکومت از سوی اهل بیت(ع) را بزرگترین گرفتاری جهان اسلام برمی‌شمارد و معتقد است که مسلمانان در طول تاریخ، گرفتار هواهای نفسانیه بوده‌اند و این مشکلات، مقابله با تشکیل حکومت اسلامی از سوی ائمه(ع) است [۲۲]). بنابراین مهجوریت اهل بیت(ع)، در عمل باعث مهجور شدن قرآن شده و بسیاری از آموزه های سیاسی و اجتماعی قرآن، که می توانست از سوی معصومان(ع) در عرصه¬های گوناگون اجتماعی جامة عمل بپوشد، متروک گردیده است.

واضع قانون در نظام اسلامی

نظام سیاسی و دولت ها به معنای عام واضع قانون هستند . حال این پرسش مطرح است که در منظومه فکری امام خمینی (ره) ، واضع قانون کیست؟ در پاسخ باید گفت که نه تنها امام بلکه باور اساسی کلیه عالمان دینی این است که جز خداوند هیچ کس حق قانون گذاری ندارد و اصل اولی حاکم بر قدرت مقننه و تدوین قوانین بر جهان خلقت و نظام اجتماعی انسان، از آن خداوند است اختیار تشریع در اسلام به خداوند متعال اختصاص یافته است .

حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان وحکم خداست. قانون اسلام ، یا فرمان خدا، برهمه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول اکرم (ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده ودر لسان قرآن و نبی اکرم(ص) بیان شده است. [۲۳]

امام در کتاب کشف الاسرار در صفحه ۳۶۸ می فرماید:

"بدانید که قانون گذار باید کسی باشد که از نفع بردن و شهوت رانی و هواهای نفسانی و ستمکاری برکنار باشد و درباره او احتمال این گونه چیزها ندهیم و آن غیر خدای عادل نیست. " بعد اضافه می نماید. "ما خدایی را مدبر این جهان پهناور می دانیم که میلیون میلیون منظومه های شمسی را در تحت تربیت خود اداره می کند و از ذره ذره جهانهای پهناور پیدا و پنهان که علم بشری تا آخر هم بقطره از آن دریای بی پایان نخواهد رسید غافل نبوده و نخواهد بود و جمیع احتیاجات هر موجودی پیش او آشکار و روشن است و به رفع آنها قادر و تواناست".

مفهوم حکومت در اسلام

امام خمینی در این باره می گویند : باری، حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است، و فقط قانون بر جامعه حکم فرمایی دارد. آنجا هم که اختیارات محدودی به رسول اکرم (ص) و ولات داده شده، از طرف خداوند است. حضرت رسول اکرم (ص) هر وقت مطلبی را بیان یا حکمی را ابلاغ کرده اند، به پیروی از قانون الهی بوده است: قانونی که همه بدون استثنا بایستی از آن پیروی و تبعیت کنند. حکم الهی برای رئیس و مرئوس متبع است. یگانه حکم و قانونی که برای مردم متبع و لازم الجر است، همان حکم و قانون خداست.[۲۴]

فرازمانی بودن قوانین اسلام

جاودانگی شریعت اسلام نزد تمامی مسلمانان پذیرفته و بی گفت و گوست " وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ" [۲۵] (بی تردید قرآن کتابی است شکست ناپذیر که هیچ باطلی از پیش رو و پشت سرش به سویش نمی آید، نازل شده از سوی حکیم و ستوده است.)

به جز آیات و روایات، برهان عقلی،مانند " استوار بودن اسلام بر فطرت" و " خاتمیت اسلام" گویای زمان شمولی و جاودانگی این شریعت است. [۲۶]

برابر این اصل، آموزه ها و آیین های اسلام،به زمان و عصر ویژه ای محدود نمی شود، بلکه جاودانگی و همیشگی است و همه زمان ها را در بر دارد ودر تمامی عصرها و دوران ها بشر را به سوی زندگی دینی و حیات شایسته و انسانی هدایت می کند.

انواع قانون:

از یک نظر قانون ها و آیین های اسلام بر دو گونه اند: پاره ای از قانون ها هویت فردی دارند، هر کس به تنهایی و بدون پیوند با دیگری می تواند آنهارا انجام دهد. مانند نماز،روزه و ... ولی پاره ای دیگر،هویت و کاربری اجتماعی – حکومتی دارند. بدون نظام سیاسی – اجتماعی و داشتن نیروهای اجرایی توانا، عمل به آن قانون ها ممکن نیست،مانند قانون های جزایی ،مالی،دفاع ملی و ... هم چنین پاره ای از آموزه های دین اسلام، شالوده و هویت اجتماعی دارند، مانند برقراری عدالت در جامعه و...

امام جاودانگی دین را به پایدار ماندن نام دین و پایندگی بحث ها و بررسی های علمی و نگارشی درباره گزاره های دین نمی دانند، بلکه در نظر ایشان جاودانگی دین بستگی به این دارد که هدف ها و خواسته ها،برنامه ها و قانون های دین،در سه سطح : اندیشه بیان و عمل در هر عصری و برای هر نسلی بازتاب پیدا کند. جاودانگی بودن دین را حضور و تجسم عینی دین در جاری زمان می دانند:

" احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست و تا ابد باقی و لازم الاجر است. تنها برای زمان رسول اکرم (ص) نیامده ،تا پس از آن متروک شود و دیگر حدود و قصاص ، یعنی قانون جزای اسلام اجرا نشود، یا انواع مالیات های مقرر گرفته نشود یا دفاع از سرزمین و امت اسلام تعطیل گردد. این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر به زمان یا مکانی است، برخلاف ضروریات اعتقادی اسلام است. [۲۷]

این سخن نشان می دهد که جدایی افکندن میان جاودانگی پاره ای احکام و به فراموشی سپردن پاره ای دیگر، نادرست است. همه احکام اسلام جاودانه اند، همان گونه که احکام فردی اسلام همیشه باقی و ماندگارند و مومنان باید بدان ها پایبند باشند، احکام و برنامه های اجتماعی دین نیز پایدارند و همیشگی ، به نظر امام ، حضور دین در جامعه و جامه عمل پوشاندن به خواسته ها و انتظارهای سودبخش دین برای اجتماع، تفسیری درست و واقعی از جاودانگی دین است:

" حکمت آفریدگار براین تعلق گرفته که مردم به طریقه عادلانه زندگی کنند و در حدود احکام الهی قدم بردارند. این حکمت، همیشگی و از سنت های خداوند متعال و تغییر ناپذیراست..[۲۸]

ضرورت استمرار اجرای قوانین الهی

بدیهی است ضرورت اجرای احکام شریعت اسلام ، که تشکیل حکومت رسول اکرم (ص) را لازم آورده، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست؛ وپس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز ادامه دارد. طبق آیه شریفه ، احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست و تا ابدباقی و لازم الاجر است[۲۹].

بنابراین، چون اجرای احکام پس از رسول اکرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد، تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت می باید. بدون تشکیل حکومت و بدون دستگاه اجرا و اداره، که همه جریانات و فعالیت های افراد را از طریق اجرای احکام تحت نظام عادلانه درآورد، هرج و مرج به وجود می آید، و فساد اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی پدید می آید.

نتیجه گیری

در نظام معرفتی امام خمینی (ره)، قانون می تواند موجب سعادت بشر باشد، ولی در میان قوانین، قانون الهی در قالب دین تجلی پیدا می کند. دین و قوانین مربوط به آن ناظر به ابعاد وجودی انسان است - که هم مادی و هم معنوی می باشد و توجه به هر دو بعد و وضع قوانین بر اساس نیازهای هر دو بعد؛ باید اساس قانون گذاری باشد و دین اسلام نیز این دو بعد را در نظر گرفته است و در صورت لحاظ هر دو بعد می توان آن قانون را مطابق با فطرت دانست . از این لحاظ قانون الهی فسخ نشدنی است و از آنجا که دین اسلام آخرین دین الهی است، قوانین آن نیز برای اتباع بشر در همه ادوار لازم الاجراست . قانونی فسخ می گردد که توانا یی برآوردن

نیازهای بشری را در هر زمان نداشته باشد . از آنجا که دین اسلام این مسائل را در نظر گرفته، قانونش ماندگار است . ولی قوانین بشری این گونه نمی باشند، در نتیجه دچار فسخ و کهنگی می شوند.

امام خمینی مواردی را به عنوان دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی بیان می کنند که عبارتند:

۱- عمل پیامبر در تشکیل حکومت

۲- ضرورت استمرار اجرای احکام الهی که فقط در زمان پیامبر ضرورت ندارد بلکه برای همیشه است؛

۳- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام که بدون حکومت قابل اجرانیست. مثل:احکام مالی، دفاع ملی ،واحکام حقوقی و جزایی.

امام خمینی در ادامه مباحث ولایت فقیه به شرایط زماندار که مستقیما ناشی از طبیعت طرز حکومت اسلامی است اشاره می کند و می فرماید : پس از شرایط عامه مثل عقل و تدبیر برای زماندار دو شرط اساسی وجود دارد که عبارتند از : علم به قانون و عدالت.

از دیدگاه امام خمینی حکومت‌ها به چهار نوع تقسیم می‌شوند که در زمان غیبت با تشکیل حکومت اسلامی و مشروع بودن شخص حاکم، امرقانون‌گذاری میسّر است. در دیدگاه، امام وضع قانون، نقطة عزیمتش بر مسئلة ولایت فقیه متصور است.

ولی فقیه می تواند مصالح اجرای حکم را سنجیده و در این مرحله نقش ایفا کند. این قرائت به مبانی دیگر در حوزه ولایت فقیه و نقش مصلحت، ارتباط پیدا می کند و می تواند باعث هماهنگی احکام شرعی با مقتضیات زمان و مکان شود و به کارآمدی و روزآمدی فقه برای تقنین کمک کند. بر اساس نگاه قانونی امام(ره) در آثار خود می توان نتیجه گرفت که شأن شارع از نگاه امام(ره)، قانون گذار است، لذا ویژگی های قانون گذاری عرفی همچون تأثیر اهداف در تقنین، انسجام قوانین و سلسله مراتب قوانین می تواند در فقه ملاحظه شده و آن را برای تقنین آماده تر سازد.

از دیدگاه حضرت امام اهداف اصلی دولت اسلامی را بسط عدالت فردی و ‏ ‏اجتماعی، جلوگیری از ستمگران و حکومتهای جائرانه، اجرای قوانین بر طبق معیار قسط و عدل، گسترش تعلیم و تربیت، منع از فساد و فشار و انواع کجروی ها و آزادی بر معیار حق و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استبداد می باشد، دراین راستا است که اساس نظریه ولایت فقیه مطرح می شود.

حسن عبدی پور


[۱] امام خمینی ، ولایت فقیه ،۱۳۸۱ص۲۹

[۲] امام خمینی ، صحیفه (۲۲ جلدی ) ،ج۵ ص ۳۸۹

[۳] امام خمینی ، آداب صلاه ، ص ۱۵۲

[۴] (امام خمینی صحیفه نور،ج ۳،ص ۱۲۱)

[۵] امام خمینی ، کشف اسرار صفحه ۲۹۱ تا ۲۹۵

[۶] امام خمینی ،صحیفه نور،ج ۸.ص ۶

[۷] امام خمینی فولایت فقیه،ص۵)

[۸] امام خمینی،کشف الاسرار،ص۲۳۷

[۹] امام خمینی،کشف الاسرار،ص۲۳۷

[۱۰] امام خمینی ،صحیفه امام ،ج ۲۱ ،ص ۲۹۴-۲۹۵

[۱۱] امام خمینی ، تفسیر قرآن مجید ،ج ۱ص ۱۰۰

[۱۲] امام خمینی ، صحیفه امام ،ج ۱۶ ،ص ۳۴

[۱۳] امام خمینی ، ولایت فقیه:ص ۵۹

[۱۴] امام خمینی، اسلام ناب در کلام وپیام امام خمینی:۱۳۷۹ ،ص۶۱، نشر عروج

[۱۵] امام خمینی، صحیفه : ۱۳۸۵ ج ۴: ۴۴۸

[۱۶] امام خمینی، صحیفه ۲۲ جلدی ۱۳۸۵ ج‏۲: ۲۵۵؛ ج‏۵: ۱۸۸)

[۱۷] ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ۱۳۸۱: ۱۱- (چاپ و نشر عروج)، چاپ یازدهم.امام خمینی ،

[۱۸] امام خمینی، صحیفحه ۱۳۸۵ ج‏۶: ۴۳

[۱۹] امام خمینی، صحیفه: ۱۳۸۵ ج ۱۳: ۱۳۱ ـ ۱۳۰

[۲۰] اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی ، ص:۶۱-۱۳۷۹

[۲۱] امام خمینی ، ولایت فقیه:ص ۶۲

[۲۲] (امام خمینی، صحیفه: ۱۳۸۵ ج ۲: ۳۵۸

[۲۳] موسوعی خمینی ، ولایت فقیه،۱۳۸۸ ص-۴۵

[۲۴] همان ص ۴۵

[۲۵] فصلت ، آیه :۴۱-۴۲

[۲۶] مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی،ج ۱۰

[۲۷] امام خمینی ، ولایت فقیه :ص ۱۸-۱۹

همان؛ص۳۱

[۲۹] آیات: ۵۲/ سوره ابراهیم ؛ ۲/ سوره یونس ؛۴۹/ سوره حج؛ ۴۰/ ازسوره احزاب؛۷۰/ سوره یس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha